خوشا دیدار ما در خاک . . .

خوشا دیدار ما در خاک . . .

دست نوشته های روزانه
خوشا دیدار ما در خاک . . .

خوشا دیدار ما در خاک . . .

دست نوشته های روزانه

خدا لحظه ی بودن ما در خواب است . . .

به نام خدا

سکوت سرتاسر پنجره ها را فرا گرفته و غم از کوچه پس کوچه ها عبور می کند . امید رو به تباهی رفته و دیدن احساس ندیدن می کند . کلام در بغض صدایم خفه شده و پندارم با پوچی محض مانوس شده .

خداوندا ترتیبی ده تا افکار گره خورده ام به بن بست تباهی نخورد و مسیر با تو بودن را به بی راهه و کژی نفروشم . از زندگی شکوه دارم ولی هیچ کاری نمیتوانم بکنم ، گندآب های شهر را نمیتوانم پاک کنم ، شلوغیه بی معنایِ شهر را نمیتوانم آرامش دهم ، خرابی ها را نمیتوانم آباد کنم با دستان خالی و بازوان خسته !

بی تابم و خسته ولی در هبوط ناامیدی هم امید به تو دارم و دستانم به سوی تو بالا می آیند ، زیرا فقط به تو ایمان دارم . 

نظرات 2 + ارسال نظر
زیژخکِ دیوانه دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:54 http://zijkhak.blogfa.com

ببین دفعه پیش و این دفعه چند تا از نوشته‌هات رو خوندم ... دلیلی نداره انقدر فاخرانه و پر طمطراق بنویسی... سرتاسر پنجره‌ها را فرا گرفته ... امید رو به تباهی رفته... ببین این جور نوشتن این روزها چندان ارزشمند نیست. ساده‌تر هم می‌شه نوشت.
و می‌دونم می‌تونی... سخت نیست موفق باشی

درود مرسی از کمکت دوست خوبم از راهنماییت حتماً استفاده خواهم کرد البته اینم بگم که سبک نوشتنم شاید به قول شما یه ذره فاخرانه و بهت آمیز باشه ولی هدف من مخاطب خاصِ . مرسی از انرژی که دادی من منتظر کمک هات در آینده هستم سپاسگذارم دوست من .

sarina یکشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 23:17

آفرین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد