خوشا دیدار ما در خاک . . .

خوشا دیدار ما در خاک . . .

دست نوشته های روزانه
خوشا دیدار ما در خاک . . .

خوشا دیدار ما در خاک . . .

دست نوشته های روزانه

بی قرار

باز ای دلبرا که دلم بی قرار توست


وین جان بر لب آمده در انتظار توست


در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست


جز باده ای که در قدح غمگسار توست


ساقی به دست باش که این مست می پرست


چون خم ز پا نشست و هنوزش خمار توست


هر سوی موج فتنه گرفته ست و زین میان


آسایشی که هست مرا در کنار توست


سیری مباد سوخته ی تشنه کام را


تا جرعه نوش چشمه ی شیرین گوار توست


بی چاره دل که غارت عشقش به باد داد


ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست


هرگز ز دل امید گل آوردنم نرفت


این شاخ خشک زنده به بوی بهار توست


ای سایه صبر کن که براید به کام دل


آن آرزو که در دل امیدوار توست

 (هوشنگ ابتهاج بی قرار)

  • تنهایی هیچ وقت تموم نمیشه 
  • چرا میشه . . . 
  • کی تموم میشه ؟
  • وقتی دیوونه بشی . . . ، وقتی دیوونه میشی دیگه تنها نیستی . . . 
  • پس تنهایی رو دوست ندارم .
  • چرا ؟!
  • چون دیوونه می شم ، دیوونه که بشی ، گوشات نمیشنوه ، چشات نمیبینه ، فقط حس خوب داری  و این خوب نیست ، چون همیشه یکی هست که حستو ازت بگیره و خرابش کنه . . . ! 
  • ولی وقتی کسی که حستو خراب کنه دوسش داشته باشی ، قشنگه . . . 
  • آره ، آره بدجوری قشنگه . . . 
  • پس به جمع دیوونه ها خوش اومدی ، فقط دیوونه ها صبرشون زیاده .
  • مرسی ، پس صبر میکنم ، میشه یه فنجون قهوه بدی ؟ 

            فقط تلخ باشه  . . . !

            اوه راستی دوتاش کن .


  (( ه . ق ))