تن پوش خاطراتم را تکه تکه کردم تا به دریچه ی اعماق دلت رخنه کنم . نگاهت را به دلم وصله زدم تا هیچ گاه دیدگانم را پشت پنجره ایی به غیر آلوده نکنم .
گرمای وجودت در دستان پینه بسته ات خاموش شد و عشق درونت سنگواره ایی شد از ماندن . . .
هر روزی که گذشت تکرار نبودنت روحمان را خراشید و دلمان را آزرد ، تا کی رفتن و بغض . . . ؟
قلبی بی قرار و احساسی که ترک خورد در وجودم ریشه کرد و هوای سردی که وجودم را یخ زد در من جاری شد .
من یخ زده ام در یکی از روزهای دیروز
به همین سادگی...
سلام
خوبی استاد سلامتی؟
میلان هم رسید به اهلش یک هلندی با سبک توتال فوتبال میاد برای نابود کردن سایر رقبا
بدروووود
اشتباه شد
تعبیر های زیبایی داشت
مرسی
شما لطف دارید
قشنگ بود
سپاس سارینا خانم