به نام خدا
سلام بر امید . . .
دوست دارم برایت بنویسم زیرا در این الآن به آرامش می رسم ، زیرا نامت آنقدر بزرگ هست که کوچکی بغض های نوشته های من در آن غرق شود .
آری دستانم به سوی تو بالا می رود و تنهاییم با تو پر می شود . خداوندا خواب در چشمانم حلقه زده ، دوست دارم با لالایی تو به خواب بروم و در خواب باز تو را ببینم .
امروز بیشتر از دیروز به وجودت نیاز دارم ، پیش از این دستهای خالی و گره خورده ام را تو گرفتی و بالا کشیدی و تو بودی که شدن را برایم معنا کردی و تو بودی که در تنهاییم شوق زنده بودن را شکوفا کردی . آری برای با تو بودن باید از بودن گذشت و برای معنای امید باید از خستگی گذشت .
کاش دست های نداشته ات را به روی سرم می کشیدی و نوازشم می کردی البته شکل نوازشت را دیده ام .
نمی دانم حس عجیبی دارم ، حس شدن ، حس بوسیدن تو ، حس . . . !
خداوندا آرامش را دوست دارم زیرا برترین نعمت است و به طور نسبی همه از این نعمت بهره مندیم .
آرامش را می توان در چهره ی جنگل دید ، آرامش را می توان در چشم های کودک شیرخواره دید ، آرامش را می توان در دستهای پدران کارگر دید ، می توان در سه کلمه دید (( ع ش ق )) ، می توان در شعله های آتش دید ، آرامش را می توان در شوق وصال و علاج درد دید و می توان آرامش را در تو دید . . . !
خدایا چرا دوستت دارم ؟ خدایا چرا به تو امید دارم ؟ چرا به تو نیاز دارم ؟ و چراهای دیگر ! همه ی این چراها را برای خودم با یک پاسخ جواب دادم ، زیرا تو خدایی و خالق .
نوشتن برای تو را دوست دارم زیرا بی مجال و بی منت می توانم دست به قلم شوم زیرا می دانم که تو نوشته های مرا می خوانی ، زیرا می دانم تو ما را دوست داری .
خدایا معنای سکوت در دنیای ما خفه شدن است ، معنای دانستن نباید دانستن است ، معنای زندگی زنده بودن است ، معنای آینه ندیدن است ، معنای آزادی بند است و معنای مرگ هراس است .
خدایا در این روزگار پست ، انسانیت مرده ، دروغ خوب است ، کثیفی زیباست ، گوسفندان گرگ اند ، آب آتش است ، بدی قشنگ است ، کمک کردن بی معناست ، ایمان رفتن با ریا به حج است و خدا نماز در مسجد است .
خدا برای همه است . . .
چشمانت را ببند تا خدا را زودتر ببینی . . .
خیلی ممنون ک اومدی وبم خوشحالم کردی و ممنون از نظرت
آرامش را دوست دارم زیرا برترین نعمت است
کاملا درسته ولی برای بدست آوردن آرامش بهای زیادی باید پرداخت .